ترک خواهش کن و با راحت و آرام بخسب

شاعر : خاقاني

خاطر آسوده ازين گردش ايام بخسبترک خواهش کن و با راحت و آرام بخسب
چند جامي بکش از باده‌ي گلفام بخسببه ريا خواب چو زاهد نبود بيداري
شب دراز است دمي در قفس و دام بخسبدر هواي چمن اي مرغ گرفتار منال
تا دم صبح قيامت ز سر شام بخسبگر به خورشيد رخي گرم شود آغوشي
بگذر از ننگ مبرا بشو از نام بخسببالش از خم کن و بستر بکن از لاي شراب
در جهان بي‌خبر از کف وز اسلام بخسبهمچو محمل برو آفات به غفلت بگذار
شب ماه است به جانان به لب بام بخسبنغمه‌ي من بشنو باده بکش مست بشو